من از نفرین یک مظلوم، از یک آه می ترسم
cclliip509577220304878531856798vviiddeeoo
من از شب های تاریک بدون ماه می ترسمنه از شیر و پلنگ، از این همه روباه می ترسممرا از جنگ رو در روی در میدان گریزی نیستولی از دوستان آب زیر کاه می ترسم... تاریخ درج:۹۳/۰۲/۰۷ - ۱۵:۲۶
حکایتی خواندنی از عبید زاکانی ...
خواب دیدم قیامت شده است.هرقومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چالهی ایرانیان.خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده ... تاریخ درج:۹۳/۰۲/۰۸ - ۲۳:۳۷
|