یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشندیادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند... تاریخ درج:۹۳/۰۲/۳۰ - ۱۲:۴۵
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنهاازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود . شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصفمی کردند . یک روز برادر مجرد با ... تاریخ درج:۹۳/۰۲/۲۹ - ۰۰:۲۵
ادبی
داستان کوتاه
سخن پند آموز
اعضای انجمن(143)
ارتباط با مدیریت انجمن
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشندیادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند... تاریخ درج:
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنهاازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود . شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصفمی کردند . یک روز برادر مجرد با ... تاریخ درج:
... تاریخ درج:
قابل تامل
پسر بچه ای وارد یک بستنی فروشی شد و پشت میزی ن... تاریخ درج:
کاش می شد که کسی می آمد
... تاریخ درج:
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.