 اعضای انجمن(187)
ارتباط با مدیریت انجمن
طریقه آپلود عکس ، فیلم وموسیقی
میانالی از نگاهی متفاوت
طریقه قرار دادن موسیقی و کلیپ در مطلب
جستجوی انجمن
آرشیو مطالب
مهر ۹۷ شهریور ۹۷ مرداد ۹۷ تير ۹۷ خرداد ۹۷ اردیبهشت ۹۷ فروردین ۹۷ اسفند ۹۶ بهمن ۹۶ دى ۹۶ آذر ۹۶ آبان ۹۶ مهر ۹۶ شهریور ۹۶ مرداد ۹۶ تير ۹۶ خرداد ۹۶ اردیبهشت ۹۶ فروردین ۹۶ اسفند ۹۵ بهمن ۹۵ دى ۹۵ آذر ۹۵ آبان ۹۵ مهر ۹۵ شهریور ۹۵ مرداد ۹۵ تير ۹۵ خرداد ۹۵ اردیبهشت ۹۵ فروردین ۹۵ اسفند ۹۴ بهمن ۹۴ دى ۹۴ آذر ۹۴ آبان ۹۴ مهر ۹۴ شهریور ۹۴ مرداد ۹۴ تير ۹۴ خرداد ۹۴ اردیبهشت ۹۴ فروردین ۹۴ اسفند ۹۳ بهمن ۹۳ دى ۹۳ آذر ۹۳ آبان ۹۳ مهر ۹۳ شهریور ۹۳ مرداد ۹۳ تير ۹۳ خرداد ۹۳ اردیبهشت ۹۳ فروردین ۹۳ اسفند ۹۲ بهمن ۹۲ دى ۹۲ آذر ۹۲ آبان ۹۲ مهر ۹۲ شهریور ۹۲ مرداد ۹۲ تير ۹۲ خرداد ۹۲ اردیبهشت ۹۲ فروردین ۹۲ اسفند ۹۱ بهمن ۹۱ دى ۹۱ آذر ۹۱ آبان ۹۱ مهر ۹۱ شهریور ۹۱ مرداد ۹۱ تير ۹۱ خرداد ۹۱ اردیبهشت ۹۱ فروردین ۹۱ اسفند ۹۰ بهمن ۹۰ دى ۹۰ آذر ۹۰ آبان ۹۰ مهر ۹۰ شهریور ۹۰ مرداد ۹۰ تير ۹۰ خرداد ۹۰ اردیبهشت ۹۰ فروردین ۹۰ اسفند ۸۹ بهمن ۸۹ دى ۸۹ آذر ۸۹ آبان ۸۹ مهر ۸۹ شهریور ۸۹ |
|
کاربران آنلاین (0)
| |||
ادبی
داستان کوتاه
خاطره نویسی
می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟ مول... تاریخ درج:
دیروز شیطان را دیدم، در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود، فریب میفروخت. مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو می کردندو هول می زدند و بیشتر می خواستند. توی بساطش همهچیز بود: غرور، حرص، دروغ و خیانت، جاه طلبی و... هر کس چیزی میخرید و در ازایش... تاریخ درج:
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :آری من مسلمانم.... تاریخ درج:
به عکس کوچک دخترک ماه گونه‌اش که کنار کیلومتر شمار چسبانده بود نگاهی انداخت و زیـرلب چـیزی زمـزمه کرد. دستـی به آن چـهره‌ی ظـریـف حـک شده در عکس کشید و تمام خوبی‌های دنیا را در خیالش مرور نمود.... تاریخ درج:
شهری بود که در ان همه دزد بودند...ش... تاریخ درج:
خبرگزاری فارس: مادر شهیدی در خاطرات خود گفت: به شهید می‌گفتم: محمد میری یه وقت می‌کشنت. می‌گفت: چکار کنم؟ بنشینم خانه تا آمریکایی‌ها بیایند چادرهایتان را از سرتان بردارند؟!... تاریخ درج:
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.