من دکتر س . ص متخصص اطفال هستم
سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم..
کنار بانک پسرکی دستفروش بساط باطری . ساعت . واجناس دیگری پهن
... تاریخ درج:۹۵/۰۸/۰۸ - ۱۴:۳۱
زوجی تنها دو سال از زندگیشان گذشته بود به تدریج با مشکلاتی در جریان مراودات خود مواجه شدند به گونهای که زن معتقد بود از این زندگی بی معنا بیزار است زیرا همسرش طرفدار رمانتیسم نبود، بدین ... تاریخ درج:۹۵/۰۷/۳۰ - ۱۳:۴۸
شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد.... تاریخ درج:۹۵/۰۵/۳۱ - ۲۲:۳۵